قطره عسلی بر زمین افتاد مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خ

قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید ...

باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ...

مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ...

اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت ...

در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ...

بنجامین فرانکلین می گوید: دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!

پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود ...

این است حکایت دنیا ...

#دنیا #زندگی
دیدگاه ها (۱)

پیش اقا امام زمان بودم.......اقا داشت کارامو و گناهامو میدید...

✖ یـــه دختـــر باید شبیه پروانه باشه ✖ 👆 👇 💯 دیدنـــش راحت ...

سازمان هواشناسیطبق اطلاعیه ایاعلام کرد که...هوای همدیگرو داش...

ﺑﺮﻫﻨﮕَُنَُےﻭ ﻓﺤﺸﺎ : Like َُـَُـَُـَُـَُـَُـ ﻧﺠﺎﺑَُٺﻭ ﺧﺎﻧﻮﻣَُ...

#زنمادر نبودتمام سالها مادرانه بافته بودمادرانه ساخته بودتما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط