در لابلای سرنوشت فالی ندارم غیر تو

در لابلای سرنوشت، فالی ندارم غیر تو
دیگر چرا پس قهوه را، مشغول فنجان میکنی
دیدگاه ها (۳)

از اینجا ک هستم تا اونجا ک هستی وجب ب وجب #دلتــنــگمـ

من آه شدم ،ابرشدم باریدمتوولی باخبراز حاله بدم خن...

چنان می‌بارد این باران که هر شب خواب می‌بینمزمین مارا پس از ...

به چشم خویش در آیینه هر شب خیره می مانمولی یادم نمی آید، کجا...

احتیاجی به مستی نیستیک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کندوقتی می...

غیر تو یاری ندارم

🌱🍒تو به قهوه ۍ چشمانت دعوتم دهکشاندنِ پاۍ ماه به فالِ فنجان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط