دستی که در فراق تو میکوفتم به سر

دستی که در فراق تو میکوفتم به سر

باور نداشتم که به گردن درآرمت

ای غم که حق صحبت دیرینه داشتی

باری چو می روی به خدا می سپارمت
#شهریار
دیدگاه ها (۴)

غلام آن سبک روحم که با من سر گران داردجوابش تلخ و پنداری شکر...

خیلی سخت استبخواهیو در دسترس باشدو آموخته هایتو انگیزه های ت...

با هر که یار شدم دل از آه شد به جز عشقبه هرچه دلبسته شدم جان...

کسی مرا به آفتابمعرفی نخواهد کردکسی مرا به میهمانی گنجشک ها ...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

🌱🍒بشنیده‌ام که عزم سفر می‌کنی مکنمِهر حریف و یار دگر می‌کنی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط