شعر پیرامون حضرت امام سجاد علیه السلام
ناله یِ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب می دید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ " بَکّائون " است
اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل تازه عروسی می دید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده می گفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
می شکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه می خواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که می شد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
شعر از: آقای رضا قربانی
سالگرد شهادت حضرت سیّدالساجدین، زَین العابدین امام سجّاد علیه السلام تسلیت و تعزیت باد.
#خدمات_رایانه_ای_علوی
@srazsaveh
آب می دید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جمله یِ " بَکّائون " است
اشک از گوشه یِ چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل تازه عروسی می دید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده می گفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازه ی شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
می شکست آینه یِ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضه ی گم شدن و دفنِ رقیه می خواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که می شد، یادِ
خنجر ِکُند و گلویِ پدرش می افتاد
وای از آن لحظه که از لایِ حصیری کهنه
قطعه هایِ پدرش دور و برش می افتاد
شعر از: آقای رضا قربانی
سالگرد شهادت حضرت سیّدالساجدین، زَین العابدین امام سجّاد علیه السلام تسلیت و تعزیت باد.
#خدمات_رایانه_ای_علوی
@srazsaveh
۱.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.