فهمیدمکمیتونمدوبارهعاشق شماما این اتفاق بایست تو ی

فهمیدم ک میتونم دوباره عاشق شم...اما این اتفاق بایست تو یه روز برفی بیفته . تو یه روز برفی تو یه آغوش گرم...
دوس دارم اینجوری باشه!
اصن هیچ جور دیگه ای راه نداره...بایس همین شرایطی ک میخوام فراهم باشه!
اما سالهاست ک اینجا برفی نباریده....
شاید سال های بعدم این اتفاق نیوفته...!
دیدگاه ها (۲)

خواستم چشمهایت را از پشت بگیرم،دیدمطاقت اسم هایی را کـ میگوی...

جسارت مي خواهد ،...نزديک شدن به دورترين افکار زني ،..که روزه...

براى فرامـوش کردنت هـرشب آرزوى آلزایمر مـیکنم …خوش بــه حال ...

من درختت میمانم …تو تبر هم که بشوی و بخواهی مرا قطع کنی ،آخر...

پارت ۱۳

شبی ک ولم کردی...اون شب بارون میبارید...یوری با قیافه ای شوک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط