داستان چهل حرامزاده

داستان چهل حرامزاده

گفته اند: روزی هارون الرشید از بهلول خواست تا چهل حرامزاده برایش حاضر کند.
جناب بهلول فورا رفت و بعد از چند لحظه به همراه چهل نفر برگشت! !

هارون با تعجب پرسید: چطور به این زودی توانستی اینها را جمع کنی؟ !
بهلول در جواب گفت:
آسان است ای خلیفه!
رفتم روی قصر و صدا زدم: چه کسی دشمن علی بن ابی طالب است؟
با این ندا بیش از هزار نفر! آمدند و من تنها 40 نفر آنها را آوردم همانطور که خواسته بودی.
هارون از کار بهلول به خنده آمد.(کشکول شیخ بهایی )
دیدگاه ها (۵)

نشانه های دهگانه کامل بودن عقل انسان حضرت علی بن موسی الرضا...

نقل است که روزی معاویه برای نماز در مسجد آماده می‌شد. به خی...

مهری ازمهر علی کنده به یاقوت دلم از ازل تابه ابد شکر...

یارب به عنایتی مرا راضی کنبا این دل خسته،دست و دل بازی کنمن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط