®خب راستش ...... اسم دشمن من چانگان عه
®خب راستش ...... اسم دشمن من چانگان عه
اون زمانی که من عاشق یه دختر بودم
دزدیدش و برام فیلم تجاوز بهش رو فرستاد و اونو کشت
از اون موقع جنگ بین من و اون شروع شد
¥متاسفم
✓متاسفم
®از اون ماجرا ۲۹سال میگذره
ولی من تمام این ۲۹سال در فکر تلافی بودم
دیشبم مثل هر شبی که فکر میکردم.....با خودم گفتم شاید شما بتوانید کمکم کنید
✓¥ما آماده ایم
®پس امشب راه بیوفتید برید بوسان
الان اونا برای ۱هفته بعد یه پارتی آماده کردند
ولی اونجا همه زوجن
شما ادای اینایی که خیلی عاشق همید در میارید
من یه ویلا دقیقا کنار ویلای چانگان اجاره کردم
سعی کنید باهاشون صمیمی بشید که تو پارتی راهتون بدن
¥حله
✓من استرس دارممممممم
¥هنوز که چیزی نشده
®تو میتونی
✓باشه
ویو بوسان
✓رسیدیم و کلید انداختیم
ویلای خیلی بزرگی نبود
داشتیم خونه رو میگشتیم که دیدیم اینجا یه اتاق خواب داره
همینطور که داشتم میدیدم زنگ خونه خورد
نگهبان خونه بغلی بود
من پایین نرفتم و ته رفت
چند مین بعد صدای دعوا اومد
داشتم میرفتم. پایین که دیدم ته یه کله به دماغ نگهبان زد و درو بست
✓هی هی ..... ته چیکار میکنی
¥هیچی خواستم آسیب ببینه
✓چرا ...... مگه مرض داری
¥اوسکلی اینجوری یه بهونه داریم که بریم باهاش آشنا بشیم
✓پس توهم همچنین خنگ نیستی
داشتیم حرف میزدیم که رییس زنگید
®:نرفته دعوا کردید
¥راستشو بگو تو خونه دوربین مخفی کردی
®نه ولی منم یه چیزایی بلدم
✓اووووو
........
بچه ها خوابم میادددد.
ولی قول میدم فردا دو پارت یا شایدم سه چهار تا بزارم
اون زمانی که من عاشق یه دختر بودم
دزدیدش و برام فیلم تجاوز بهش رو فرستاد و اونو کشت
از اون موقع جنگ بین من و اون شروع شد
¥متاسفم
✓متاسفم
®از اون ماجرا ۲۹سال میگذره
ولی من تمام این ۲۹سال در فکر تلافی بودم
دیشبم مثل هر شبی که فکر میکردم.....با خودم گفتم شاید شما بتوانید کمکم کنید
✓¥ما آماده ایم
®پس امشب راه بیوفتید برید بوسان
الان اونا برای ۱هفته بعد یه پارتی آماده کردند
ولی اونجا همه زوجن
شما ادای اینایی که خیلی عاشق همید در میارید
من یه ویلا دقیقا کنار ویلای چانگان اجاره کردم
سعی کنید باهاشون صمیمی بشید که تو پارتی راهتون بدن
¥حله
✓من استرس دارممممممم
¥هنوز که چیزی نشده
®تو میتونی
✓باشه
ویو بوسان
✓رسیدیم و کلید انداختیم
ویلای خیلی بزرگی نبود
داشتیم خونه رو میگشتیم که دیدیم اینجا یه اتاق خواب داره
همینطور که داشتم میدیدم زنگ خونه خورد
نگهبان خونه بغلی بود
من پایین نرفتم و ته رفت
چند مین بعد صدای دعوا اومد
داشتم میرفتم. پایین که دیدم ته یه کله به دماغ نگهبان زد و درو بست
✓هی هی ..... ته چیکار میکنی
¥هیچی خواستم آسیب ببینه
✓چرا ...... مگه مرض داری
¥اوسکلی اینجوری یه بهونه داریم که بریم باهاش آشنا بشیم
✓پس توهم همچنین خنگ نیستی
داشتیم حرف میزدیم که رییس زنگید
®:نرفته دعوا کردید
¥راستشو بگو تو خونه دوربین مخفی کردی
®نه ولی منم یه چیزایی بلدم
✓اووووو
........
بچه ها خوابم میادددد.
ولی قول میدم فردا دو پارت یا شایدم سه چهار تا بزارم
۵.۹k
۱۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.