من درختی کلاغ بر دوشم خبر م درد میکند بدجور

من درختی #کلاغ بر دوشم ، #خبر م درد می‌کند بدجور
ساقه تا شاخه ام پر از #زخم است ، #تبر م درد می‌کند بدجور

من کی ام جز نقابی از #ابهام؟ درد بحران #هویت دارم
یک #اشاره بدون انگشتم ، اثرم درد می‌کند بدجور

#جنگجویی نشسته بر خاکم ، در #قمار ی که هر دو می‌بازیم
#پسرم روی دستم افتاده ، #سپر م درد می‌کند بد جور

مثل #قابیل بی قبیله شدم ، بوی #گندم گرفته #دنیا را
بس‌که #حوا ، هوایی اش کرده ، #پدرم درد می‌کند بدجور

هرچه #کوه بزرگ می‌بینی ، همگی روی دوش من هستند
#عاشقی هم که قوز بالا قوز ، کمرم #درد می‌کند بدجور

تو فقط #صبر می‌کنی #تجویز ، من فقط صبر می‌کنم یکریز
بس که #دندان گذاشتم رویش ، #جگر م درد می‌کند بدجور

بستری کن مرا در #آغوش ت ، با دو نخ شعر و این هوا #باران
#مرغ_عشق ی بدون همزادم ، که پرم درد می‌کند بد جور

برسان قرص #بوسه ـ اورژانسی ـ قرص یک ور سفید و یک ور سرخ
برسان نشئه‌ای ز #لب‌ هایت ، که سرم درد می‌کند بدجور


✍️ #مرتضی_خدایگان

؛__________❤__________

#شعر #نثر
#گنجینه_ادب_فارسی
#ادبیات_فارسی #شعر_فارسی
#سرای_فارسی #آشیانه_شعر_نثر
#داستان #داستانک #حکایت #شعر_آیینی
دیدگاه ها (۰)

#یادم نمی کنی و ز یادم نمی روییــادت بخیــر #یار فراموشــکار...

يک نکو روي نديدم که #گرفتار تو نيستنيست در مصر #عزيز ي که #خ...

عشق یک شیشه انگور کنار افتاده استکه اگر کهنه شود مست ترت خوا...

"تقصیر دلم نیست تماشای #تو زیباست"#چشمان پر از #عاطفه و #مهر...

عاشقی هم که قوز بالا قوز

من درختی کلاغ بر دوشم، خبرم درد می‌کند بدجورساقه تا شاخه‌ام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط