گاهی از زندگی جایی که افقی برای خودت ترسیم میکنی و پیش

.گاهی از زندگی،، جایی که افقی برای خودت ترسیم میکنی و پیش میروی با چرا ،چرا ،،و چراهای زیادی برخورد میکنی و تنها یک بغض مهلک لابلای وجودت رخنه میکند
گاهی در میان هیاهوی زندگی
چقدر تنهایی،،
چقدر بغض داری
و دل شکسته ای
گاهی آنقدر از بزرگ شدنت حالت به هم میخورد ،، آنجا که آموخته ای بجای بغض ،جای جاری شدن اشکهایت،،فقط لبخند سردی بر چهره بجا بگذاری تا هیچکس حتی بهترینها از غم نهفته درونت ندانند
گاهی ....... گاهی این گاهی ها چقدر زیادند

دلم یک دل سیر گریه میخواهد
دیدگاه ها (۱)

تو رادر غربت کدام کوچهگم کرده ام ..؟!که اینچنینآواره یکوچه ه...

گاهـــــــےبراے رهاشدن از زخم هاے زندگے باید بخشید و گذشتـــ...

انسان زود پشیمان می شودگاه از گفته وگاه از نگفته هایشاما سرا...

چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارتکه گر بر آید از دلم آهی بسوزد ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط