من سالها نماز خوانده ام

من سالها نماز خوانده ام
بزرگترها میخواندند، من هم میخواندم
در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند
روزی در مسجد بسته بود. بقال سر گذر گفت:
نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیکتر باشید
مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سالها مذهبی ماندم بی آنکه خدایی داشته باشم ...

#سهراب_سپهری
دیدگاه ها (۱)

چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردممگر دشمن کند اینها که...

تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببردحیف باشد که تو باشی و مرا غم ...

متن رو کامل بخونید،پلیز👇 👇 برف سنگینی در حال باریدن بود، ن...

یادی کنیم از یه دوست گرام که پنج ساله داره اوار بردای می کنه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط