فردی چند گردو به بهلول داد و گفت

فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:
بشکن و بخور و برای من دعا کن،

بهلول گردوها را شکست و خورد،
اما دعا نکرد!

مرد گفت:
گردوها را می خوری نوش جان،
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم…

بهلول گفت:
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها
را شنیده است…!
دیدگاه ها (۲)

💠 انـس باقـرآن کـریم🔹 هـر روزیـک صفحـه قـرآن🌸 🍃 #شادی_روح_د...

#آیه_گرافی✨ 🌹 ربنا لاتزع قلوبنا بعد ادهیتنا☘ ای پروردگار ما،...

یزدان به من وشما عمری دگر و روز دگر داد یک صبح دگر ظهر دگر، ...

#سلام_صبحتون_بخـیرونیکی ☕ حال دلتون خوب خوب😍 رزق وروزیتون زی...

👆ایشون همان پیرمردیست که با حاج آقا بهلول با طی الارض به کرب...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط