پر پرواز ندارم

پرِ پرواز ندارم
اما
دلی دارم و حسرت دُرناها
و به هنگامی که مرغانِ مهاجر
در دریاچه‌ی ماه‌تاب
پارو می‌کشند،

خوشا رها کردن و رفتن!
خوابی دیگــر
به مُردابی دیگر!
خوشا ماندابی دیگر
به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر!

خوشا پر کشیدن، خوشا رهایی،
خوشا اگر نه رها زیستن، مُردن به رهایی!
آه، این پرنده
در این قفسِ تنگ
نمی‌خواند ...
#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۳)

تو را در‌غربت کدام‌کوچهگم کرده ام ..؟!که این چنیـــن آواره ی...

✨ کوچه های قدیمی را باریک میساختند✨ تا آدما به هم ...

شده دلتنڪَ شــــوے.. فاصـــــله فرسنڪَ شودیادشیریڹ ڪســــــی...

می رومامّا نمی پرسم ز خویشره کجا...؟!منزل کجا...؟!مقصود چیست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط