تو قدر خویش ندانی ز دردمندان پرس

تو قدر خویش ندانی ز دردمندان پرس
کـــز اشتیاق ِجمالت چه اشک می‌ریزند

قرار عقل برفت و مجال صبـــر نماند
که چشم و زلف تو از حد برون دلاویزند

#سعدی
دیدگاه ها (۵)

دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی....#حافظ

خوشا غم تو....که با ما کنار می‌‌آید....#هوشنگ_ابتهاج

به سودای تو مشغولم ز غوغای جهان فارغورای نور و ظلمت از زمین ...

جان رفت و اشتیاق تو از جان بدر نشدسر رفت و #آرزوے تو از سر ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط