در این سرای بی

در این سرای بی
کسی کسی دم از وفا نزد
بر این غریب بینوا کسی دم از صفا نزد



پرنده ای پر از غمم شکسته بال آرزو
به بالهای زخمی ام کسی دم از دوا نزد



نه آشناست دربرم نه آن غریبه ی غریب
به خلوت شبانه ام کسی دم از بها نزد



من ازغریب وآشناچه زخم ها که خورده ام



‌✦✦❃💔 ❃✦✦
دیدگاه ها (۸)

:می گویند قلب های سادهزود طعمه می شونداما هیچکس نمی داندقلبی...

:گاهی آدم میماند بین ماندن و رفتن کدام را انتخاب کند!بماند ا...

سحرم دولت بیدار به بالین آمدگفت برخیز که آن خسرو شیرین آمدقد...

📷 روزهایم راخیابان های شهر می گیرندشبهایم را"فکرهای تو"!.بیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط