وقت خونه تکونی اومدم دل و مغزمو شستشو بدم اما یه لک

وقتـ خونهـ تکونیـ اومدمـ دلـ و مغزمو شستشو بدمـ اما یه لکهـ موند اصلا هم پاکـ نشد
یاد و خاطراتشـ تو مغزمـ
عشقشـ تو قلبمـ
چهارشنبهـ سوریـ شد اومدیمـ یادشو،عشقشو بسوزونیمـ اما عینهو هیزمـ طر بودنـ
هعیـ خدا



با اینکه خودم نوشتم ولی مخاطب خاصی ندارم :)
دیدگاه ها (۳)

آلـ...ـوچـ...ــهـ دوش....

خیـــ....ـلیــ... عجیــ..ـ...ـبــهـ ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط