تو کربلای پنج

✅ تو کربلای پنج

🌕 صبح داشتیم از خط برمیگشتیم همه خسته بودیم
کلی تو گل راه رفته بودیم و دیگه توانی نمونده بود
حدود ۱۴ یا۱۵ نفر عقب تویوتا
داشتیم له میشدیم
صدای ناله ی بچه ها بالا میرفت
تویوتا یه جایی وایستاد

🔺 سرمو یواشکی گرفتم بالا ببینم چه خبره
جلوتر یه ماشین رو زده بودند و داشتن میکشیدنش
بوی سوختگی پلاستیک و بوی سوختن گوشت
مشامم رو پر کرده بود
حسابی ترسیده بودم و
داشتم اطراف رو یواشکی نگاه میکردم

🖼 که چشمم به یه تابلو افتاد
چندبار خوندمش

❓ ولی مفهومش رو نمیفهمیدم

⁉ ️جمله خیلی برام اشنا بود

✔ ️بسیجیان مرغان آعشته بخونی هستند که....

وای خدا مگه میشد بخونم
چندتا صلوات فرستادم تا بتونم
خوب جمله رو بفهمم
نوشته شده بود

😊 بسیجیان
مرغان آغشته بخونی هستند
که هرگز
تخم نمیگذارند
@raviankomail
#مصطفی_عبدالعلیزاده