bitter and sweet
bitter and sweet
part 32
ات ویو
اول رفتم غذا پختم و بعد ظرفا رو شستم
آن:اجوما شما برید بشینید من خودم کاراتون رو انجام میدم
اجوما:ات عزیزم اینا کارای منن تو خسته میشی
ات:اجوما لطفاً بزار برات جبران کنم
اجوما:آخه
ات:اجوما آخه نداره دیگه از صبح هرچی بهت میگم میگی آخه
اجوما:باشه فقط خواستم باشه به خودت ها من میرم دراز بکشم
ات:باشه اجومای مهربونم برو استراحت کن
اجوما:باشه عزیزم
اجوما رفت
ات رفت و کارای اجوما رو کرد کارای اجوما دوساعت طول کشید و دوساعتم کارای خودش بود ات رفت گوشه سالن نشست
ات:چقدر دلم برای اون الاغ تنگ شده (میا رو میگه😂)
پرش به یکساعت بعد
ات نشسته بودگوشه سالن که تهیونگ اومد
ات زود پاشد
ات:( تعظیم)سلام ارباب
تهیونگ:سلام راستی ممنون که دیشب مواظبم بودی
ات:وظیفم بود ارباب(شوکه)
تهیونگ:راستی من دارم میرم بیرون ساعت ۸ میام قبل ساعت ۸ برام یه قهوه آماده کنید
ات:چشم به اجوما اطلاع میدم براتون آماده کنن
تهیونگ:نه خودت درست کن
ات: چشم ارباب(تعجب)
تهیونگ رفت
تهیونگ: آخه من فدات شم ات
...
🪞💎
part 32
ات ویو
اول رفتم غذا پختم و بعد ظرفا رو شستم
آن:اجوما شما برید بشینید من خودم کاراتون رو انجام میدم
اجوما:ات عزیزم اینا کارای منن تو خسته میشی
ات:اجوما لطفاً بزار برات جبران کنم
اجوما:آخه
ات:اجوما آخه نداره دیگه از صبح هرچی بهت میگم میگی آخه
اجوما:باشه فقط خواستم باشه به خودت ها من میرم دراز بکشم
ات:باشه اجومای مهربونم برو استراحت کن
اجوما:باشه عزیزم
اجوما رفت
ات رفت و کارای اجوما رو کرد کارای اجوما دوساعت طول کشید و دوساعتم کارای خودش بود ات رفت گوشه سالن نشست
ات:چقدر دلم برای اون الاغ تنگ شده (میا رو میگه😂)
پرش به یکساعت بعد
ات نشسته بودگوشه سالن که تهیونگ اومد
ات زود پاشد
ات:( تعظیم)سلام ارباب
تهیونگ:سلام راستی ممنون که دیشب مواظبم بودی
ات:وظیفم بود ارباب(شوکه)
تهیونگ:راستی من دارم میرم بیرون ساعت ۸ میام قبل ساعت ۸ برام یه قهوه آماده کنید
ات:چشم به اجوما اطلاع میدم براتون آماده کنن
تهیونگ:نه خودت درست کن
ات: چشم ارباب(تعجب)
تهیونگ رفت
تهیونگ: آخه من فدات شم ات
...
🪞💎
۴.۶k
۲۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.