مات چشمان توم اما دلم درگیر نیست

مات چشمان توأم، اما دلم درگیر نیست
از تو ای یوسف دلم سیر است و چشمم سیر نیست

این شکاف پشت پیراهن شهادت می‌دهد
هیچ کس در ماجرای عشق بی تقصیر نیست

از تو پرسیدم برایت کیستم؟ گفتی "رفیق"
آنچه در تعریف ما گفتی کم از تحقیر نیست!

هر زمانی روبروی آینه رفتی بدان
در پریشان بودنت این آه بی تأثیر نیست

قلب من، با یک تپش برگشت گاهی ممکن است
آنقدرها هم که می‌گویند گاهی دیر نیست

#حسین_زحمتکش
دیدگاه ها (۱)

امشب صدایت باز هم پیچیده در گوشمچون پیچکی پیچیده عشقت دور آغ...

می‌خواهمت، می‌دانی اما باورت نیستفکری به جز نامهربانی در سرت...

خنده‌ات ساخت و ساز، اخم تو ویرانی‌هاگیسوانت گرهِ کورِ پریشان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط