لگدی خورد به دَر،، در که نه،، دیوار شِکَست.. خانه لَرزید
لگدی خورد به دَر،، در که نه،، دیوار شِکَست.. خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست... سَمت #دیوار و #دَر آنقَدر هُجوم آوردند... عاقِبَت #پَهلوی آن مادَر بیمار شِکَست... توی #آتَش نِگران بود و به خود می پیچید... استخوانهای ضَعیف تَنَش اِنگار شکست... کاش درهای مَدینه وَسَطش #میخ نَداشت... سینه ی زخمی او با نوک #مسمار شِکَست... #فِضّه دل خون شد و با بُغض صِدا زد: ثانی... #پای خود را به تَنِ #فاطِمه نگذار،، شِکَست... چه کُنَد با غَم #نامردیِ این شَهر،،عَلی... سینه اش پرشده از غُصّه تَلَمبار،، #شِکَست...
ایام فاطمیه#تسلیت
#نمایشگاه فاطمیه#ایام#فاطمیه#بوشهر#چغادک
ایام فاطمیه#تسلیت
#نمایشگاه فاطمیه#ایام#فاطمیه#بوشهر#چغادک
۴.۰k
۱۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.