حیران نشسته ماه به تنها نشستنم
حیران نشسته ماه به تنها نشستنم
وین قطره قطره اشک به مژگان شکستنم
دیوانگی نباشد اگر، شور عاشقی است
شب تا سحر نگاه به مهتاب بستنم
از این دریچه، راه به سوی تو میبرم
باشد اگر امید ِ از این چاه رستنم
پیوستهام به مهر تو، ای گُل که بنگری
پیوند خویش از همه عالم گسستنم...
.
.
.
وین قطره قطره اشک به مژگان شکستنم
دیوانگی نباشد اگر، شور عاشقی است
شب تا سحر نگاه به مهتاب بستنم
از این دریچه، راه به سوی تو میبرم
باشد اگر امید ِ از این چاه رستنم
پیوستهام به مهر تو، ای گُل که بنگری
پیوند خویش از همه عالم گسستنم...
.
.
.
۳.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.