سناریو
~وقتی رفتی حموم و اونجا داری آهنگ میخونی و میشنون~
نامجون:{میره بیرون}
جین:{دستاشو میزاره رو گوشاش} بسههه
یونگی:[داشت قهوه میخورد که صداتو میشنوه و از دستش میوفته]
هوسوک:{درو میزنه}حالا من راضی نیستم حنجرتو پاره کنییی
جیمین:{گوشیشو میگیره سمت گوشش} الو تیمارستان؟ من ی مورد تو خونه دارم.
تهیونگ:یونتان میپره بغلش} هی تانی اینقدرام بد نیس(ک یهو صدات میره تو اوج) "به یونتان نگا میکنه"آره خب حق باتوعههه
جونگکوک:میخای منم باهات بخونم حداقل یکم بهتر شه؟ (شوخی)
#ادته
#بی_تی_اس
#ادته
نامجون:{میره بیرون}
جین:{دستاشو میزاره رو گوشاش} بسههه
یونگی:[داشت قهوه میخورد که صداتو میشنوه و از دستش میوفته]
هوسوک:{درو میزنه}حالا من راضی نیستم حنجرتو پاره کنییی
جیمین:{گوشیشو میگیره سمت گوشش} الو تیمارستان؟ من ی مورد تو خونه دارم.
تهیونگ:یونتان میپره بغلش} هی تانی اینقدرام بد نیس(ک یهو صدات میره تو اوج) "به یونتان نگا میکنه"آره خب حق باتوعههه
جونگکوک:میخای منم باهات بخونم حداقل یکم بهتر شه؟ (شوخی)
#ادته
#بی_تی_اس
#ادته
۴.۹k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.