کارم چو زلف یار پریشان و درهمست

کارم چو زلف یار پریشان و درهمست
پشتم به سان ابروی دلدار پرخمست

غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت
این شادی کسی که در این دور خرمست

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

✨دعامیڪنم دراین🌙شب زیراین سقف بلند ✨روے دامان زمین 🌙هر ڪجا خ...

تصاویر منتخب حس برتر تقدیم بهشما عزیزان.

✨خدایا...💫هر شب به آسمان نگاه می کنم✨و می اندیشم...💫در این آ...

منظره ای که روح را نوازش می‌کنه

عاشقانه های شبنم

مرا هزار امید است و هر هزار توییشروع شادی و پایان انتظار توی...

جان پرورم گهی که تو جانان من شویجاوید زنده مانم اگر جان من ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط