یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
یک نفر هست که لب وا بکند می میرم
خنده ی معجزه آسا بکند می میرم
در کنارش بخدا حس عجیبی دارم
بوسه موکول به فردا بکند می میرم
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است
تاری از زلف ، هویدا بکند می میرم
دلخوشم از همه عالم به نگاهش اما
اگر این مسئله حاشا بکند میمیرم
مثل آن شعله که از بارش باران مرده
صورتم را اگر او ، ها بکند می میرم
رفتنش آخر دنیاست خودش میداند
با کسی غیر خودم تا بکند میمیرم
خنده ی معجزه آسا بکند می میرم
در کنارش بخدا حس عجیبی دارم
بوسه موکول به فردا بکند می میرم
جان من بسته به هر موی سیاهش شده است
تاری از زلف ، هویدا بکند می میرم
دلخوشم از همه عالم به نگاهش اما
اگر این مسئله حاشا بکند میمیرم
مثل آن شعله که از بارش باران مرده
صورتم را اگر او ، ها بکند می میرم
رفتنش آخر دنیاست خودش میداند
با کسی غیر خودم تا بکند میمیرم
- ۴.۲k
- ۲۷ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط