عصر روزه دوشنبه بود

عصر روزه دوشنبه بود
مادرم دسته من را گرفت.. تاکید میکنم مادرم دسته من را گرفت از خانه خارج شدیم و از کوچه ای تنگ برای پس گرفتن فدک به سمت منزل ابوبکر راه افتادیم... فدک را پس گرفتیم و در راه برگشت بودیم وارد کوچه تنگ شدیم هوا داشت تاریک میشد دلم شور میزد که ناگهان.... .
.
.
امام زمان معذرت میخوام ببخشید
#مدینه#فاطمیه#نزدیک#است#حضرت#زهرا#40نفر#امام#زمان#ببخشید#
دیدگاه ها (۵)

شاهکاری از سید حمید رضا برقعیزیر باران، دوشنبه بعد از ظهراتف...

لباس مد عید امسال...

بگذار تا می تواننـد از تنش زدایـی و تعامل با استکبـار حرف بز...

درد سر، بین گذر، چند نفر، یک مادر شده هر قافیه‌ام یک غزل درد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط