من همچنانم در گودالم

من همچنانم در گودالم!
آنجا که مرده‌ها میرقصند
و زنده‌ها عزا به دوش دارند!
همانان که عاشق شدند!
وَ سخافت عشقشان
در عین سخاوت عشق!
به همه میرسد؛
اما همه بهم؟! نه!
آنجا که برای دیگری
از خود تهی میشوند!
و خار که به زیر منت آب نرفت!
خار ماند اما خوار نه!
و عشق را نجستم من
جز وقتی که ماه در دریا غرق شد!
ولی دریا چه کرد؟!
آن که هردم یک رنگ میگیرد!
شبها ستارگان و مهتاب را نقاشی میکند
و روزها آفتاب را!
وَ گریه آنها در هنگام جداشدن
که خون میگریند!
و آسمان!
این عاشق واقعی
که هر قطره را به کولبارش کول میکند!
و دریا که شاید مثل آسمان شود
اما او دیگر از خود تهی شد!
اینجا طلا خودرا ملقمه میکند!
تا به اصلش برگردد
اما او از اصلش نمیشود
حالا دیگر با پست‌ها در آمیخته!
#سینا_جوادی
دیدگاه ها (۱)

ما را به جز خیالت فکری دِگر نباشد... #سلمان_ساوجی

مثلِ وقت هایی که بغض داری ولی اشک نه...مثلِ وقت هایی که فاصل...

چاره بعد از تو ندانیم به جز تنهایی ! #سعدی

گویند سرانجام ندارید شما ،ماییم که بی‌هیچ سرانجام خوشیم .. #...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط