«روح الله عجمیان»
می نویسم تا یادم نرود تن نیمه عریانت را روی زمین می کشیدند...
کاش می دانستم چه در سرش می گذشت که جوان رعنایی چون تو را اینگونه زجرکش می کرد.
بی هیچ درنگی! بی هیچ ترسی...!
بی هیچ رحمی...! انگار نه انگار تو در خانه چشم به راه داری، آرزو داری...💔
کاش می دانستم چه در سرش می گذشت که جوان رعنایی چون تو را اینگونه زجرکش می کرد.
بی هیچ درنگی! بی هیچ ترسی...!
بی هیچ رحمی...! انگار نه انگار تو در خانه چشم به راه داری، آرزو داری...💔
- ۱۷۹.۶k
- ۲۱ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط