⚫ ️ یا رقیه (س) ... 🍃
⚫ ️ یا رقیه (س) ... 🍃
بشنو از سوز دلم ، نغمه ی مرغ سحرت
آتشِ هجرِ تو کرده ست ، مرا شعله ورت
من جگرگوشه ی تو بودم و سوزانده شدم
تو خودت فاش ببین که ، چه شده با جگرت
بند آمد نفسم ... بسکه مرا ترساندند
با همین لکنت گفتار ، شدم نوحه گرت
آب شد این دلم از بسکه تو بالا بودی
بوسه از دور زدم بر لب و چشمان ترت
ناسزا گفت ، به من دخترکِ بابا دار
گفت ، دیدی که نیامد به کنارت ، پدرت ؟
گیسوی بافته ام ، رفت به باد و حالا ...
خوشگلم ؟ خوب شدم ؟ باز بپرسم نظرت ؟
آن ظرافت وَ لطافت به کجا رفت ، پدر ...
اصلا انگار که تبدیل شدم بر پسرت
تا شنیدی که گرسنه شده ام ، بی نانم
بوی نان آمده و حس کنم از موی سرت
رسمش این بود که در بی خبری جان بدهم ؟
رسمش این بود که از نیزه بگیرم خبرت ؟
یا_رقیه_سلام_الله_علیها
الدخیلک_یا_بنت_الحسین
بشنو از سوز دلم ، نغمه ی مرغ سحرت
آتشِ هجرِ تو کرده ست ، مرا شعله ورت
من جگرگوشه ی تو بودم و سوزانده شدم
تو خودت فاش ببین که ، چه شده با جگرت
بند آمد نفسم ... بسکه مرا ترساندند
با همین لکنت گفتار ، شدم نوحه گرت
آب شد این دلم از بسکه تو بالا بودی
بوسه از دور زدم بر لب و چشمان ترت
ناسزا گفت ، به من دخترکِ بابا دار
گفت ، دیدی که نیامد به کنارت ، پدرت ؟
گیسوی بافته ام ، رفت به باد و حالا ...
خوشگلم ؟ خوب شدم ؟ باز بپرسم نظرت ؟
آن ظرافت وَ لطافت به کجا رفت ، پدر ...
اصلا انگار که تبدیل شدم بر پسرت
تا شنیدی که گرسنه شده ام ، بی نانم
بوی نان آمده و حس کنم از موی سرت
رسمش این بود که در بی خبری جان بدهم ؟
رسمش این بود که از نیزه بگیرم خبرت ؟
یا_رقیه_سلام_الله_علیها
الدخیلک_یا_بنت_الحسین
۱.۲k
۱۷ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.