سناریو
#سناریو
استری کیدز
وقتی که مادر و پدرت کنار اونا میزنه به گوشت
چان: با عصبانیت پا میشه از جاش و به اونا نگاه میکنه
لینو: جلوی دست پدرت /مادرت رو میگیره میگه ببخشید اما شما حق ندارین پیش من اذیتش کنین
چانگبین: اصلا نرفتین خونشون
هیونجین: میاد پیشت همش از تو میپرسه حالت چطوره
هان: واتتتتتت و بعد چون از پدر و مادرت میترسه هیچی نمیگه اما پشت سرشون فشح میده
فلیکس: بسههههه دیگه طاقت ندارم چرا همش بهش ظربه میزنین
سونگمین: ماتش میزنه و دهنش کلا باز میمونه و با چشای گرد به شما نگاه میکنه
جونگین: یا خدا، میره بیرون و به تو میگه بیای ماشین تو دلش(الان منو نزنن بسم الاه زود فرار کنم)
استری کیدز
وقتی که مادر و پدرت کنار اونا میزنه به گوشت
چان: با عصبانیت پا میشه از جاش و به اونا نگاه میکنه
لینو: جلوی دست پدرت /مادرت رو میگیره میگه ببخشید اما شما حق ندارین پیش من اذیتش کنین
چانگبین: اصلا نرفتین خونشون
هیونجین: میاد پیشت همش از تو میپرسه حالت چطوره
هان: واتتتتتت و بعد چون از پدر و مادرت میترسه هیچی نمیگه اما پشت سرشون فشح میده
فلیکس: بسههههه دیگه طاقت ندارم چرا همش بهش ظربه میزنین
سونگمین: ماتش میزنه و دهنش کلا باز میمونه و با چشای گرد به شما نگاه میکنه
جونگین: یا خدا، میره بیرون و به تو میگه بیای ماشین تو دلش(الان منو نزنن بسم الاه زود فرار کنم)
۵۸۴
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.