هر شب شب قدر است و

هر شب شب قدر است و
هر لحظه ، مهمانی
عمرمی گذرد چون رعد
قدرش را نمی دانی
سفره ی خدا پهن است
هر دم چو دریابی
با چشم سرت هرگز
عشق را ، نمی یابی
دریاب خود از خانه
در مستی ِ میخانه
در خویشتن ِ خویشت
گر پُر شده ، پیمانه #شهزاد
دیدگاه ها (۲)

از درون مُرده و سردیمهمه سر خورده و زردیمبین دیوار های این ج...

نه با طوفان باید ماندنه عشق را باید از خود راندکه من عمریستچ...

از حال ِ دلم کس با خبر نیست بجز غمهر لحظه مرا هیچ تبی نیست ب...

من از بی شرمی ِ این بغض بیزارممن از ویروس ِ نادانی و جهل ِآد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط