گاهی دلم برای بوی نفت چراغ تنگ میشود

گاهی دلم برای بوی نفت چراغ تنگ می‌شود
برای سادگی و بی آلایش بودن آدمها
روستای پدری...
دستهای حنا بسته شده ی مادر بزرگم
نان بیات شده ی درون سفره
چیزی در گذشته جا گذاشته ام که به صد افسوس بر نمی‌گردد
ذوق کودکی برای دیدن آبنبات کوچکی
✍️پدرام.د
دیدگاه ها (۰)

کاش خیلی ها دهان خود را می‌دوختندتا با حرفهای قشنگ قشنگ ما ر...

آن رها گشته ی آزاد...دلش گیرِ که بود؟من که دل خونِ تو ام ..ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط