شهر او به من بگو

شهر او به من بگو
آرامِ جانم از کدام
خیابانت عبور می کند ..
در کدامین خانه
بستر آرامشش برپاست ..
کدامین پنجره
رو به چشمهایش باز می شود ..

مرا که به او نمی رسانی!
لطفا پیغامم را برسان
که هوای دلم را داشته باشد
این نازک نارنجی
حساس و شکننده را
که سهمش از دلبر
فقط خیالبافی ست ..

برسانش که بیتابم
از نبودنش سخت بیمارم ..
برسانش که من
بیشتر از بیشتر دوستش دارم
و دلم برایش تنگ شده ..

همین ...

#برای_آنکه_خودش_میداند.
دیدگاه ها (۳۰)

دستهایت رابه گردنم حلقه کنمن این اسارت شیرین رادوست دارم ......

از کام لبــت بوســه سرابسـت نــگو نــهلبهــای تــو خود جــام...

این روزهابه آرامی دوستت دارموقتی نگاهت می کنمکه حوصله‌ ات پی...

تو فقط نگاه کن ..من دور از چشم همه به قربان تمام دردهایت می‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط