شب

شب
که آرام‌تر از پلک
#تُ را می‌بندم
با دلم
طاقت دیدار #تُ
تا فردا نیست...
دیدگاه ها (۱)

از بس که دوستت دارمفکر می‏ کنمدیگر هیچ دوست داشتنیهمرنگ دوست...

من به #تُبی نهایت حسادت میکنم آری به #تُبه #تُ یی که در خلوت...

توآغاز و پایانِ تمام شعرهایم هستی

دوستت دارمو عشق تو،از نامم می تراودمثل شیره‌ ی تک‌ درختی مجر...

ماجرای من و تو، باور باورها نیستماجراییست که در حافظه دنیا ن...

درمیان لایی دریا تخته بندم کرده ای🙇باز می گویی مرا باز نکن ه...

دست بردار از سرِ دیوانگی هایِ دلمپا بکش از غصه و اندوهِ دنیا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط