من مست شدم مست از ان باده هستی
من مست شدم مست از ان باده هستی
ای کاش بدانم تو در اغوش که هستی
هرشب زغمت راهی میخانه شوم من
امشب تو کجایی تو کنون با که نشستی
سرما زده قلبم ز غم دوری چشمت
محبوب بگو باز تو مهمان که هستی
اواره ام وجز تو دگر یار ندارم
من در عجبم رشته این عشق گسستی
دیوانه ام از دوری چشمان سیاهت
اما تو خرامانی ودر بزم نشستی
ای کاش بدانم تو در اغوش که هستی
هرشب زغمت راهی میخانه شوم من
امشب تو کجایی تو کنون با که نشستی
سرما زده قلبم ز غم دوری چشمت
محبوب بگو باز تو مهمان که هستی
اواره ام وجز تو دگر یار ندارم
من در عجبم رشته این عشق گسستی
دیوانه ام از دوری چشمان سیاهت
اما تو خرامانی ودر بزم نشستی
۳.۲k
۲۸ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.