خبری نیست
خبری نیست
ولی منتظرم ؛
که بیاید،
برسد،
در بزند ...
سر بچرخاند و با بغض بگوید: جانم
رفتنم را کُشتم
ولی منتظرم ؛
که بیاید،
برسد،
در بزند ...
سر بچرخاند و با بغض بگوید: جانم
رفتنم را کُشتم
۷۱۳
۱۴ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.