پارت سه
پارت سه
جنی :
اوفف داشتم رو فوتبال دستی خواب میرفتم چرا این خلا بازیو تموم نمیکنن اوففف 🤕 یاد حرف رزی افتادم که گف اینا دوس پسرای شمان من حال نمیکنم باهاشون 😂 😂 این دختر خله هیچوقت یاد نمیگیره اخه خله ما باهاشون نامزدیم 😄 این کلن اسکله 😂 بعد داد زدم :
_ای بابا بسه دیه خوابم گرفت برین بخوفتین 😠
کای _ اِ بزار بازی کنیم ..... وای فردا تعطیله بریم یه جایی دیه پوکیدیم تو این خونه ها 😒
بک _کوجا مثلا ً ؟؟؟¿¿¿
سوهو _ بدیم دشت ... خوبه ؟¿
چان _ عالی لیسی تو نظرت چیه؟¿ (چان به لیسا میگه لیسی با این حال که نامزدشه ولی بازم میگه لیسی 😂 چیکاره بچم دارین ؟)
تاو_ نه اونجا گرگ داره 😱 😨 😢 مامان منو از دسته اینا نجات بده 😢 (ترسو😒 )
کریس _خاک تو سرت ایشالله خداشفاش بده نه لی ؟لی ؟ (بچم خوابه ولش کن گلکسی استایلی کبیر)😠
اوفففف ....
خندیدم و گفتم :
_باشه برین بخوابین 😪 😴
رفتن تو اتاق مهمان خوابیدن منم رفتم تو اتاق رزی خواب بود رفتم طبقه ی بالا تو اتاقم خوابیدم 😪 😪 😴 😴
رزی :
صبح پاشدم مث اینکه میخواستن برن جنگله گرگینه ها اونا بهش میگن دشته گرگا 🐺 ولی فقط شبا گرگ میاد که بیشترا شبا میرن برا شکار ولی اونا شکار میشن 😂
پاشدم کولیمو برداشتم و یه دست لباس خونگی و سوییشرتو وسایل مرد نظر و ورداشتم و یه سوییشرت مشکی و با شلوارش و برداشتم و یه ساعت مشکیو و انگشترای عجق و جقمو پوشیدم دوس داشتم برم دیدن دختر خالم می چا اخه اون یه گرگینس و تو اون جنگل زندگی میکنه ولی با وجوده این ادما نمیشه 😣 رفتم پایین شت این سه سه چه تیپایی میزنهاااا 😉 خوشمله کی بوده این جیگر 😄 😄
ادامه در پارت بعد 😍 😍
.......🌌 🎆 🎇 ❇ ✨ 🎑
جنی :
اوفف داشتم رو فوتبال دستی خواب میرفتم چرا این خلا بازیو تموم نمیکنن اوففف 🤕 یاد حرف رزی افتادم که گف اینا دوس پسرای شمان من حال نمیکنم باهاشون 😂 😂 این دختر خله هیچوقت یاد نمیگیره اخه خله ما باهاشون نامزدیم 😄 این کلن اسکله 😂 بعد داد زدم :
_ای بابا بسه دیه خوابم گرفت برین بخوفتین 😠
کای _ اِ بزار بازی کنیم ..... وای فردا تعطیله بریم یه جایی دیه پوکیدیم تو این خونه ها 😒
بک _کوجا مثلا ً ؟؟؟¿¿¿
سوهو _ بدیم دشت ... خوبه ؟¿
چان _ عالی لیسی تو نظرت چیه؟¿ (چان به لیسا میگه لیسی با این حال که نامزدشه ولی بازم میگه لیسی 😂 چیکاره بچم دارین ؟)
تاو_ نه اونجا گرگ داره 😱 😨 😢 مامان منو از دسته اینا نجات بده 😢 (ترسو😒 )
کریس _خاک تو سرت ایشالله خداشفاش بده نه لی ؟لی ؟ (بچم خوابه ولش کن گلکسی استایلی کبیر)😠
اوفففف ....
خندیدم و گفتم :
_باشه برین بخوابین 😪 😴
رفتن تو اتاق مهمان خوابیدن منم رفتم تو اتاق رزی خواب بود رفتم طبقه ی بالا تو اتاقم خوابیدم 😪 😪 😴 😴
رزی :
صبح پاشدم مث اینکه میخواستن برن جنگله گرگینه ها اونا بهش میگن دشته گرگا 🐺 ولی فقط شبا گرگ میاد که بیشترا شبا میرن برا شکار ولی اونا شکار میشن 😂
پاشدم کولیمو برداشتم و یه دست لباس خونگی و سوییشرتو وسایل مرد نظر و ورداشتم و یه سوییشرت مشکی و با شلوارش و برداشتم و یه ساعت مشکیو و انگشترای عجق و جقمو پوشیدم دوس داشتم برم دیدن دختر خالم می چا اخه اون یه گرگینس و تو اون جنگل زندگی میکنه ولی با وجوده این ادما نمیشه 😣 رفتم پایین شت این سه سه چه تیپایی میزنهاااا 😉 خوشمله کی بوده این جیگر 😄 😄
ادامه در پارت بعد 😍 😍
.......🌌 🎆 🎇 ❇ ✨ 🎑
- ۴.۷k
- ۱۸ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط