به دریا آشنا کن خاک خشک این طرف ها را

به دریا آشنا کن خاک خشک این طرف ها را !
پر از دُر وجودت کن دل سرد صدف ها !

برو ای مرد ! دریا چشم در راه است مشکت را
بیاور تا سکوت خیمه های بی رمق ، شور و شعف ها را

صدای گرگ های صف به صف از دور می آید
برو آهوی صحرایی ! به هم آشوب صف ها را

یتیمانی که تا دیروز فرزند علی بودند
همین هایند؛ حتما دیده ای این ناخلف ها را

دو دستت را ببر با خود ! نگاه خسته ات را هم !
مهیا کن برای تیر نامردان هدف ها را

میان تیغ ها و نیزه ها جشنی شده بر پا
به گوش بادها پیچانده ضرب آهنگ دف ها را

همیشه رو به ساحل می برند امواج سر گردان
برای دیدن لب های بی تابت صدف ها را
دیدگاه ها (۱)

گرفتارم گرفتارم ابالفضلگره افتاده در کارم ابالفضلدعایی کن ، ...

...

...

ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا(س) بـه لطـمه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط