یوووهوووو🥲😂 فن بوی پیداکردم براتون😹 ادامه پارت 3 مراسم مونبین🖤
دخترا جیغغغغغغغ
پسرا عررررررر🙌🏻
خلاصه رفتم تو مراسم و یکم کاغذ بازی کردیم و بعدشم زدیم به چاک...
خب این یعنی لیدر اومد شروع کرد جیغ کشیدن: ببچچههههه هااااا بچچچچچه هااااااااا⁉️
حالا اون وسط ما تو حال و هوای عذاداری خودمون بودم یهو گفتن (مامورای امنیتی رو خبر کردن) باید بریم😐💔
من این همه راه اومده بودم کلی هزینه کرده بودم اخرش تو پارک مثل خورده شیشه پخش شدیم از هم🤦🏻♂️
بعدشم گل هامون رو انداختیم تو رود خونه💐
بعدشم رفتیم تو پارک روی چمنا نشستیم تا تاریکی هوا غرق گفتگو های علایقیمون شدیم (. ❛ ᴗ ❛.)
اونجا یه #فن_بوی هم بود که همسن خودم بود اما خیلی قد و جثش از من بزرگ تر بود:) #فشار
فقط همین یه دونه پسر نبودااا
چند تای دیگه هم بودن اما اونا زود رفتن خونه هاشون بعد فروپاشی😹🤦🏻♂️
پسرا عررررررر🙌🏻
خلاصه رفتم تو مراسم و یکم کاغذ بازی کردیم و بعدشم زدیم به چاک...
خب این یعنی لیدر اومد شروع کرد جیغ کشیدن: ببچچههههه هااااا بچچچچچه هااااااااا⁉️
حالا اون وسط ما تو حال و هوای عذاداری خودمون بودم یهو گفتن (مامورای امنیتی رو خبر کردن) باید بریم😐💔
من این همه راه اومده بودم کلی هزینه کرده بودم اخرش تو پارک مثل خورده شیشه پخش شدیم از هم🤦🏻♂️
بعدشم گل هامون رو انداختیم تو رود خونه💐
بعدشم رفتیم تو پارک روی چمنا نشستیم تا تاریکی هوا غرق گفتگو های علایقیمون شدیم (. ❛ ᴗ ❛.)
اونجا یه #فن_بوی هم بود که همسن خودم بود اما خیلی قد و جثش از من بزرگ تر بود:) #فشار
فقط همین یه دونه پسر نبودااا
چند تای دیگه هم بودن اما اونا زود رفتن خونه هاشون بعد فروپاشی😹🤦🏻♂️
۲۷.۸k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲