~♡*پیوند خونین*♡~p21

سمت پیست رفتند
بخواطر بزرگ بودن پاساژ مقداری طول کشید تا برسند
رِی خسته شد: پس کی می‌رسیم 😫
چینوکو چشمان رِی را گرفت و او را سمت پیست گرفت ، چشمانش را باز کرد : 😊
رِی از دیدن پیست ذوق کرد و ناخود آگاه پرید و چینوکو را بغل کرد و گونه اش را بوسید: خیلی گشنگهههههه😍
هم اکنون چینوکو را مشاهده میکنید که با لبو مو نمی‌زند از سرخی 😂
ولی رِی بخواطر عادتی که موقع خوشحالی داشت و همه را بغل میکرد متوجه کارش نشد
رِی از بغل چینوکو پایین آمد و سمت پیست دوید
چینوکو چند لحظه هنگ کرده بود
سر جایش ایستاده بود و محو نگاه کردن به خنده های رِی شده بود
بعد از کمی مکث : عه کجا رفتی واستاااااا
و دنبال رِی دوید

*در پیست*

رِی : آم...چی بپوشم؟
که چینوکو یک جفت کفش اسکی بسیار زیبا آبی روشن و سفید با تم برف اسپان کرد
رِی را براید استایل بغل کرد
رِی : بزارم زمینننن
چینوکو : یدقه واستا
رِی را روی صندلی نشاند
جلویش زانو زد
رِی سرخ شد : چیکار میکنی 😶🍅
چینوکو کفش هارا نشان رِی داد : دوسشون داری؟
چشمان رِی برق زد : چقد خوشگلننننننن😃😍
چینوکو شروع به عوض کردن کفش های رِی کرد
رِی وول خورد : نمیخواد ، خودم میپوشم
چینوکو رِی را ثابت کرد و سریع کارش را تمام کرد
سپس کنار رِی نشست و در عرصه چند ثانیه کفش هایش را پوشید
کفش خود تم قرمز و سیاه داشت و ست کتش بود
بلند شد و دستش را برای رِی دراز کرد : بلدی ؟
رِی کمی فکر کرد : تو اسکیت حرفه ایم ، اسکی رو یبار رفتم ، میتونم آروم بیام
چینوکو : کمکت میکنم
دست رِی را گرفت و بلندش کرد
تعادل رِی را بر قرار کرد
کمی با فاصله از رِی حرکت می‌کرد
بعد چند لحظه دور رِی شروع به حرکت با ریتم آهنگ در حال پخش شد
رِی محوش شد ، بسیار زیبا حرکت می‌کرد
تا به خودش آمد دید که چینوکو از پهلو هایش گرفته
آهنگ عوض شد
رِی : چ...چیکار میکنی...میبینن...خجالت میکشم
چینوکو شروع به رقص تنگو رفتن با رِی کرد
دم گوش رِی : میخوام ببینن که برای منی و برات دندون تیز نکنن ، دقت نکردی بهشون ؟
...




پارت بعد فردا
دیدگاه ها (۴)

بعد ۵ ماه تموم شدددددد

@shizokuchan راستش اولش مثل بقیه آدما هیچ اهمیتی برام نداشتی...

خفن ، سنگین و حق...سال نوتونم مبارککککککک

`¤▪︎•زنجیر شکن•▪︎¤`p11

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط