دیگر پاک نمی شوند

دیگر پاک نمی شوند
نه لکه ی چای از روی رو میزی
و نه خاطره ی
انگشت های تو از خاطرم
یک فنجان چای خورده ایی
و دیگر
هیچ چیز مثل گذشته نیست
دیدگاه ها (۲)

مــــــــــــــــــادرباغبانی است بزرگ منش ،جفای خار می کشد ...

برایت سخت دلتنــــــــــــــــگم ،در این مسلک کهصورت های بی ...

قلب نیست لعنتی !!!چیزی است در دلم آویخته به بندیتاب می‌خورد ...

دوری لطیف ترین غم دنیاستوقتی دورمی مانی ازآنکه دوستش داری د...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط