[فن اکانت]
[فن اکانت]
من به خودم افتخار می کنم که سکته قلبی نکردم.. حتی از من پرسید چند سالمه و خیلی حرف های دیگه ایی زد. من بهش گفتم که حتی به کنسرتشون رفتم و موزیکال Return رو دیدم و اون گفت: " برای تماشای Hadestown نرفتی؟" من در کنسرت Exploration حضور نداشتم ؟
فن:من تماشاش کردم هرچی باشه وی آر وان. (قلب میزاره )
ما واقعا این حرف ها رو زدیم... من حتی هنوز نمیتونم باور کنم که دارم اینو می نویسم.
من بهش گفتم من به فن میتینگ آپریل اونها رفتم و همچینین قراره در ماه آگوست در کنسرت SMTown شرکت کنم.
اون گفت قراره برای کنسرت SMtown آهنگی بخونه. هاها
ممکنه که منظورش آلبوم سولوش بوده باشه؟
به هرحال از من تشکر کرد و بام دست داد.
*وی فشار میخورد*
دوستم ازش درخواست کرد که اگ ممکنه باهم عکس بگیریم اما اون گفت الان در حال آماده شدن برای سولو خودشه( وسط کاره)ب به من گفت که فقط از دست دادنمون عکس بگیرم.
راستش فکر نمیکردم بتونیم عکس بگیریم ولی به نظرم عالی شد که این پشنهاد رو داد.
بهش گفتم من حمایت و تشویقش میکنم و آگوست می بینمش بعدش راهمون رو جدا کردیم.
وای من واقعا با مینسوکی صحبت کردم. من از شدت شوک، لمس شدن و استرس واقعا گیج شده بودم.
من 4تا بطری الکل خورده بودم اما اصلا مست نبودم.
من نگران بودم که ممکنه ناراحت بشه اما اون خیلی راحت با من صحبت کرد بنابراین من واقعا خوشحال شدم.
واقعا مثل پری بود....
من تا ابد با این خاطره زندگی خواهم کرد
.. دوستت دارم..."
من به خودم افتخار می کنم که سکته قلبی نکردم.. حتی از من پرسید چند سالمه و خیلی حرف های دیگه ایی زد. من بهش گفتم که حتی به کنسرتشون رفتم و موزیکال Return رو دیدم و اون گفت: " برای تماشای Hadestown نرفتی؟" من در کنسرت Exploration حضور نداشتم ؟
فن:من تماشاش کردم هرچی باشه وی آر وان. (قلب میزاره )
ما واقعا این حرف ها رو زدیم... من حتی هنوز نمیتونم باور کنم که دارم اینو می نویسم.
من بهش گفتم من به فن میتینگ آپریل اونها رفتم و همچینین قراره در ماه آگوست در کنسرت SMTown شرکت کنم.
اون گفت قراره برای کنسرت SMtown آهنگی بخونه. هاها
ممکنه که منظورش آلبوم سولوش بوده باشه؟
به هرحال از من تشکر کرد و بام دست داد.
*وی فشار میخورد*
دوستم ازش درخواست کرد که اگ ممکنه باهم عکس بگیریم اما اون گفت الان در حال آماده شدن برای سولو خودشه( وسط کاره)ب به من گفت که فقط از دست دادنمون عکس بگیرم.
راستش فکر نمیکردم بتونیم عکس بگیریم ولی به نظرم عالی شد که این پشنهاد رو داد.
بهش گفتم من حمایت و تشویقش میکنم و آگوست می بینمش بعدش راهمون رو جدا کردیم.
وای من واقعا با مینسوکی صحبت کردم. من از شدت شوک، لمس شدن و استرس واقعا گیج شده بودم.
من 4تا بطری الکل خورده بودم اما اصلا مست نبودم.
من نگران بودم که ممکنه ناراحت بشه اما اون خیلی راحت با من صحبت کرد بنابراین من واقعا خوشحال شدم.
واقعا مثل پری بود....
من تا ابد با این خاطره زندگی خواهم کرد
.. دوستت دارم..."
۱۱.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.