(https://attach.fahares.com/yI/6QhUYh+L+9GS1+0O09Q==) ب
(https://attach.fahares.com/yI/6QhUYh+L+9GS1+0O09Q==) با گروهی از شیعیان، به مدینه آمده بودم تا به خدمت حضرت کاظم علیه السلام مشرف شویم و سؤالاتی بپرسیم.
وقتی رسیدیم، خبر دادند که حضرت در سفر هستند😔
از این رو، پرسشهای خود را به خانواده ی حضرت تحویل دادیم به این امید که چند روز دیگر، وقتی عزم بازگشت داشتیم، حضرت بازگشته اند و ما می توانیم پاسخ سوالات را دریافت کنیم..
وقتی به منزل امام رسیدیم، هنوز حضرتش بازنگشته بودند...از طرفی دیگر امکان توقف نداشتیم... همینکه قصد کردیم با غم و اندوه
به سوی دیار خود برویم، غم ما به شادمانی بدل شد!!
حضرت معصومه سلام الله علیها، دخترِ علیمه و آسمانیِ کاظم آل محمد علیهم السلام،- که خردسال بودند- پاسخ سوالاتمان را نوشتند و به ما برگرداندند...
این بود که با مسرّت، از مدینه خارج شدیم...
در همین میان، امام را که در مسیر بازگشت به مدینه بودند ملاقات کردیم!
به به، به این سعادت!! 🕊 🕊 🕊 🌹
وقتی ماجرا را برای اماممان شرح دادیم، پاسخها را طلب کردند و مطالعه فرمودند...
وقتی پاسخ های دخترگرامی شان راملاحظه کردند، سه بار فرمودند:
«فداها ابوها»؛
«پدرش به قربانش باد».
.
.
.
ای حجت زمان!! موعودِ روزگار!
تمام تلاشم را می کنم، که معارف شما را بیاموزم...و بیاموزانم...برای این روزگار، که مردم دست از دامان پدر کشیده اند...
و نیز برای روزگاری که بر مسند تکیه زده اید و معارف الهی را گسترش می دهید...تا برداشتنِ قدمی هم سهم من شود....
برای اینکه چون شمایی پدر، لبخند رضایت بزنید و دعایم کنید...
تمام دارایی ام فدای لبخندتان!
مستنبط از کتاب «کشف اللئالی»
بازنویسی: #س_مهدی_نژاد
وقتی رسیدیم، خبر دادند که حضرت در سفر هستند😔
از این رو، پرسشهای خود را به خانواده ی حضرت تحویل دادیم به این امید که چند روز دیگر، وقتی عزم بازگشت داشتیم، حضرت بازگشته اند و ما می توانیم پاسخ سوالات را دریافت کنیم..
وقتی به منزل امام رسیدیم، هنوز حضرتش بازنگشته بودند...از طرفی دیگر امکان توقف نداشتیم... همینکه قصد کردیم با غم و اندوه
به سوی دیار خود برویم، غم ما به شادمانی بدل شد!!
حضرت معصومه سلام الله علیها، دخترِ علیمه و آسمانیِ کاظم آل محمد علیهم السلام،- که خردسال بودند- پاسخ سوالاتمان را نوشتند و به ما برگرداندند...
این بود که با مسرّت، از مدینه خارج شدیم...
در همین میان، امام را که در مسیر بازگشت به مدینه بودند ملاقات کردیم!
به به، به این سعادت!! 🕊 🕊 🕊 🌹
وقتی ماجرا را برای اماممان شرح دادیم، پاسخها را طلب کردند و مطالعه فرمودند...
وقتی پاسخ های دخترگرامی شان راملاحظه کردند، سه بار فرمودند:
«فداها ابوها»؛
«پدرش به قربانش باد».
.
.
.
ای حجت زمان!! موعودِ روزگار!
تمام تلاشم را می کنم، که معارف شما را بیاموزم...و بیاموزانم...برای این روزگار، که مردم دست از دامان پدر کشیده اند...
و نیز برای روزگاری که بر مسند تکیه زده اید و معارف الهی را گسترش می دهید...تا برداشتنِ قدمی هم سهم من شود....
برای اینکه چون شمایی پدر، لبخند رضایت بزنید و دعایم کنید...
تمام دارایی ام فدای لبخندتان!
مستنبط از کتاب «کشف اللئالی»
بازنویسی: #س_مهدی_نژاد
۹۷۲
۰۸ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.