قصه نستم که بگوی

قصه نيستم که بگويی،
نغمه نيستم که بخوانی،
صدا نيستم که بشنوی،
يا چيزی چنان که ببينی،
يا چيزی چنان که بدانی!
من درد مشترکم...
مرا فرياد کن!!! 

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۳)

بنفشه ها را دور از ما كاشته انداما نمى دانندما آرام آرام به ...

چقدر انسان تنهاستمثل پر کاه در هوای طوفانی...#عباس_معروفی

در خلوت روشن با تو گریسته ام برای خاطر زندگانو در گورستان تا...

به هر تارِ جانم صد آواز هستدریغا که دستی به مضراب نیست...#اح...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط