شب قبل از تولد یوسف در خواب دیدم
شب قبل از تولد یوسف در خواب دیدم فرزندی به دنیا آورده ام.
به نظر می رسید فرزندم سر در بدن ندارد.
از این بابت بسیار مضطرب بودم، که ناگهان یک خانم سید بسیار مجلل و نورانی بالای سرم مشاهده کردم.
او نوزاد را به دست مبارکش گرفته، لباس حریر سفیدی تنش کرد.
سپس تبسمی نمود و درحالی که بچه را به من می داد گفت:
این بچه امانتی ما پیش شماست و رفتنش از دنیا در راه خدا خواهد بود.
✍🏻 راوی: مادر شهیدان یوسف و حبیب هاتف
📕 لحظه های آسمانی صفحات ١۴٠_١٣٨
🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
http://sapp.ir/ghoorani
به نظر می رسید فرزندم سر در بدن ندارد.
از این بابت بسیار مضطرب بودم، که ناگهان یک خانم سید بسیار مجلل و نورانی بالای سرم مشاهده کردم.
او نوزاد را به دست مبارکش گرفته، لباس حریر سفیدی تنش کرد.
سپس تبسمی نمود و درحالی که بچه را به من می داد گفت:
این بچه امانتی ما پیش شماست و رفتنش از دنیا در راه خدا خواهد بود.
✍🏻 راوی: مادر شهیدان یوسف و حبیب هاتف
📕 لحظه های آسمانی صفحات ١۴٠_١٣٨
🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺
http://sapp.ir/ghoorani
۲.۰k
۱۳ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.