سلامت عیدی که بابام عکسمو بذاره سر س

سـلامَتـےِ عِیدیـــ کِه‍ بابامــ عَکسَمو بِـذارِه‍ سَرِ سُـفِره‍ٔ هَفتــ سینـ و بِگه‍
الکیــ مَثَلـاً هَنـوزَمــ خونَسـ :)
مامانَمـ گِریِه‍ کُنـه‍ بِگه‍ یادِشــ بِخِیــر خِیلیـ سَرِه سُفـرِه هَفتـ سینـ دَلقَکــ بازیــ دَر میــاورد ... :)
دیدگاه ها (۴)

تو یہ جمع نشستہ بودیم... $_$همه گفتن آرزومه دخترم دکتر،مهندس...

هه:) میاین؟

مآمآنم گیر میدآد :) بآبآم دآد میزد:) بهشون گفتم ازتون متنفرم...

:)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط