The last part

پارت آخر
وقتی جیمین همکلاسی من بود

جیمین :خوبم مرسی،بریم؟

ا.ت:بریم

جیمین :بفرمایید

ا.ت:خیلی ممنون

(داخل ماشین نشستید دارید حرف میزنید که یهو بورام با پورشه بقل ماشین جیمین وایمیسه "پشت چراغ قرمزید" و شما دوتا زو میبینه)
بورام : سلام جیمین

جیمین : سلام

بورام : میگم وقتت آزاده ؟ چون من دارم میرم جنگل گفتم اگه خواستی بیای با هم بریم ^_^

جیمین : نه آزاد نیستم همین. الانم سر قرارم

بورام : باکی؟

جیمین : با ا.ت

بورام : چی ا.ت؟ همون زشت کلاسمون

جیمین : اون زشت نیست چیزی که زشته تویی (و بعد شیشه رو میده بالا )

جیمین : تا وقتی من هستم نمیزارم کسی اذیتت کنه:))

ا.ت: ممنون ولی چرا؟

جیمین : چون خیلی دوست دارم ♡ (ادمین جان میدهد )

ا.ت: ها؟

جیمین : مگه تو دفترت از من ننوشتی؟ خدا وکیلی خیلی وقته دوست دارم فقط رو نکردم 🫠

ا.ت: از کجا فهمیدی؟ خب منم دوست دارما نکه نداشته باشم فقط یکم عجیبه

(خب رسیدید و پیاده شدید )

جیمین : بریم سوار قایق بشیم ؟

ا.ت : حتما

(سوار قایقید و غروب آفتابم هست)

جیمین : باهام قرار میزاری ؟

ا.ت: آره :)))))

جیمین : دوست دارم "میاد تا لباتو ببوسه ..."

مامان : دخترک دیوانه ساعت ۸ شب شد تو هنوز خوابی پاشو دیگه

ا.ت : اه دوباره مامان نمیشه بیدار نکنی اههههه . من چرا ایران به دنیا اومدم 😭😭😭😭 شتتتت

(خب فیک جیمینم تموم شد پایان ناخوشایندی داشت ولی خب دیگه کرمه میگیره )😂

پاشید برید دیگه گوشی بسه

😂😂😂
بای بای
دیدگاه ها (۱۶)

لاس زدن به روش کوکی:)))😂

۱۰۰تا شدنمون مبارک🇰🇷🥳

تعداد آرمی های ایرانی بیشتر هم هست😂

تو هم بزار

⁴⁷پنج سال بعد...... ا/تم:وسایلتون رو جمع کردید؟ ا/ت: اره م:...

پارت ۷۶ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط