📨 خاطرات شهدا
📨#خاطرات_شهدا
🌹شهید #سید_جلال_هاشمی
🔸همسر شهید نقل میکنند: تازه میخواستم به دبیرستان بروم که با سید ازدواج کردم؛ رژیم شاه قانونی تصویب کرد که دختر دبیرستانیها مجبور بودند بدون حجاب باشند. سید هرکاری کرد نتوانست از این قانون فرار کند. این بود که اجازه ادامه تحصیل به من نداد. با این وجود سعی میکرد هر جور شده برایم جبران کند. اگر چیزی لازم داشتم، قبل از اینکه به زبان بیاورم تهیه میکرد.
🔸یکروز با سید و فرزندانم رفته بودیم بیرون. یکی از بچهها در آغوشم بود، به همین دلیل چادرم افتاد. آن را زیر بغلم گرفتم و به راهرفتنم ادامه دادم. سید بچه را از دستم گرفت. من هم توانستم روسریام را مرتب کنم و چادرم را بپوشم. لبخندی زد و گفت : اینطوری باشه بهتره!
🌹شهید #سید_جلال_هاشمی
🔸همسر شهید نقل میکنند: تازه میخواستم به دبیرستان بروم که با سید ازدواج کردم؛ رژیم شاه قانونی تصویب کرد که دختر دبیرستانیها مجبور بودند بدون حجاب باشند. سید هرکاری کرد نتوانست از این قانون فرار کند. این بود که اجازه ادامه تحصیل به من نداد. با این وجود سعی میکرد هر جور شده برایم جبران کند. اگر چیزی لازم داشتم، قبل از اینکه به زبان بیاورم تهیه میکرد.
🔸یکروز با سید و فرزندانم رفته بودیم بیرون. یکی از بچهها در آغوشم بود، به همین دلیل چادرم افتاد. آن را زیر بغلم گرفتم و به راهرفتنم ادامه دادم. سید بچه را از دستم گرفت. من هم توانستم روسریام را مرتب کنم و چادرم را بپوشم. لبخندی زد و گفت : اینطوری باشه بهتره!
۱۷۳
۱۴ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.