بودنت حس عجیبی ست که دیدن دارد

بودنت حس عجیبی ست که دیدن دارد
ناز چشمــــــان قشنگ تو کشیدن دارد

آتش از هرم تنت سخت به خود می پیچد
"دل من شوق در آغــــوش پریدن دارد"

لب تو کهنه شرابی ست و من می دانم
بوسه از طعم دهــان تــو چشیدن دارد

چشم تو ریخته بر هم منِ معمولی را
یک نـگاه تــــو به من جامه دریـدن دارد

سر و سامان بدهی یا سر و سامان ببری
قلــب من ســــوی شما میل تپیدن دارد

وصل تو خواب و خیال است ولی باور کن
بودنت حس عجیبی ست که دیدن دارد 🌸 ناصر رعیت نواز
دیدگاه ها (۷)

بعد از سکوت موسیقیبهترین وسیله برای بیانناگفته هاست ... ◽ آل...

یک روز می فهمی که عاقبت ، این تویی که برای خودت می مانی و آد...

آرام شده ‌اممثلِ درختی در پاییزوقتی تمام برگ‌هایش راباد برده...

"درد" بالاتر ازاینم هست؟!شعر مرا...بخوانی،و ندانی که برای تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط