ساعت یک و نیم شب با شهیدهمت از خط مقدم به دووهه آمدیم

ساعت یک و نیم شب با #شهیدهمت از خط مقدم به دوڪوهه آمدیم.
آن جا ما با حضور چند نفر از دوستان، جلسه‌ای داشتیم. قبل از شروع جلسه به یکی از بچه‌ها گفتم: ما شام نخورده‌ایم.🙂
او چند دقیقه‌ای از #حاج‌همت اجازه خواست و به مقر رفت☝ ️ و بعد از مدتی با دو ظرف باقالی پلو و قوطی کنسرو ماهی بازگشت.

#حاج‌همت وقتی خواست شام را بخورد به آن دوستمان گفت: «بچه‌ها شام چی داشتند؟» او گفت: همین غذا را، آنها هم باقالی پلو خوردند.
#حاجی گفت: «تن ماهی هم؟». گفت: کنسرو تن ماهی را فردا ناهار به آنها می‌دهیم.☹ ️
#حاجی هم قوطی کنسرو را کنار گذاشت و فقط باقالی پلو خورد و گفت: دوست ندارم غذای من با #بسیجی‌ها فرق داشته باشد.

#بسیجےها رو خیــــلےدوستـــ داشت
#خاکیان_خدایی
دیدگاه ها (۱)

از ردِ پای " شما "می گیرد نشـــانهـر ڪــہ داردآرزویِ آســــم...

روحش شاد #شهیدعلی_عاصمیمےگفت: "مواظب ریز گناهانتان باشید!نمے...

ماندیـم و شمابال گشودید از این شهر...رفتیـد به جایی کهببینیـ...

می گفتند :شهید ابراهیم هادی برای دوران جنگ بود اما هادی ثابت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط