دلم آغوش می خواهد کمی گرم و کمی تبدار

دلم آغوش می خواهد، کمی گرم و کمی تبدار
کمی با من مدارا کن، دلم را از زمین بردار

دلم آغوش می خواهد، کنارش یک دو تا بوسه
دو تا قطاب ترد و تازه و مرغوب از بازار

به تن پیراهنی چسبان، پر از پستی بلندیها
حریر سرخ ساده، یا بلوزی خوشگل و گلدار

دو تا چشم غزالی، چون غزل غماز و رازآلود
دو تا جادو، دو تا آهو، دو تا آیینه، یک دیدار

دلم آغوش می خواهد، پر از احساس دل بستن
پر از سلول زندانی، پر از آزادی بسیار

پر از ماندن، پر از خواندن، پر از شیرینی افشاندن
پر از اصرار بوسیدن، پر از ناز و پر از انکار

پر از ماسه، پر از دریا، پری واره، پری سیما
پر از آبی، پر از ماهی، یکی مست و یکی هشیار

دلم آغوش می خواهد، فقط از نوع شیرازی
کمی تا قسمتی عاشق، کمی تا قسمتی تبدار

دلم بی تاب چشمانت، غزل بانو، غزلخوانت
بیا این گوی و میدانت، دلم را از زمین بردار

#امیرحسین_مقدم
دیدگاه ها (۱)

معشوقه بيا تا خم گيسوت ببينمدر خلوت خود، شور و هیاهوت ببینمم...

رفتی ای جان و ندانیم که جای تو کجاستمرغ شبخوان کجایی و نوای ...

گر تو باشی ماه من، تاریکی شب دیدنی استچشم تو در خواب باشد، ن...

دگر نگاه مگردان در آسمان کبودکبوتران تو پر خسته آمدند فرود ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط