ترجمه صحبت های نامجون در ویورس
ترجمه صحبت های نامجون در ویورس
🐨 : سلام بچه ها
از آخرین باری که براتون نوشتم خیلی گذشته
حالتون خوبه ؟
من فقط زمانم رو میگذروندم و کار زیادی نمیکردم
فقط دارم تلاش میکنم که توی زمان حال زندگی کنم
اخیرا در تلاشم تا بفهمم که چه آدمی هستم
حتی وقتی حرف های زیادی برای گفتن دارم خیلی سریع همشون و یادم میره
۱۰ سال از وقتی که ما پا به این عرصه گذاشتیم میگذره و به زودی سالگرد ده سالگیمونه، شما حالتون چطوره ؟
همه چی قراره خوب بشه بچه ها
اغلب اوقات کنجکاو میشم که شما چیکار میکنید، افکارتون، غم هاتون، امید و ناامیدی هاتون و چیزی که در حال حاضر به اون اعتقاد دارید و دوست دارید به اون ایمان داشته باشید. دنبال چه چیزی هستید.
آیا فصل ها رو به خوبی حس میکنید.
همینطور که قبلا هم چند بار بهتون گفتم با گذر زمان صحبت کردن هم سخت تر میشه. زیاد مطمئن نیستم، فقط باور دارم که با بالغ شدنم دارم سکوت کردن رو یاد میگیرم
خیلی اتفاقات خوشحال کننده افتاد و بعدش دوباره غم و بعدش شادی و باز هم غم. من ویدیو هایی از حرفهایی که قدیم زدم دیدم و از خودم خجالت کشیدم
چیزهای کسل کننده ای که به ندرت به خاطر میارم خیلی شرم آور، تو خالی و ناامید کننده و عجیب غریب بودند و قبلا اعتماد به نفس داشتم و الان ذره ای ندارم
فکر میکنم فقط میخواستم که اینطوری باشم
راستش کنجکاوم و میترسم که بعد از رفتن و برگشتنم قراره چطور بشه
زمان سریع میگذره و همه چیز عوض میشه. منم عوض میشم
دیگه نمیخوام که اینهمه عشق بی قید شرط شما رو با بیمسئولیتی قبول کنم و هرچند میخوام به گریه کردن بچسبم ولی این کار و نمیکنم
به جای سرگردانی و جست و جو برای پیدا کردن عشق، میخوام باور کنم که اگه با محبت همراه بشم و با تلاش و کوشش رشد کنم، طبیعتاً عشق راهش و به سوی من پیدا میکنه
به زودی دهمین سالگرد دبیو ماست
اگرچه این حقیقت وجود داره که با انباشته شدن غبار زمان و قلب چیز هایی وجود دارن که به تدریج سخت تر و ناراحت کننده تر میشن، اما اگه از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنید، این فقط وزن ذهن و قلب ما نیست ؟
این یعنی قطعاتی که ما با هم به اشتراک گذاشتیم در این حد بزرگ بودند ( منظورش اینه که خاطرات زیادی با هم داشتیم )
هر روز وقتی یادم میاد چه نقشی توی این راه داشتم به روش های ساده ای ازتون تشکر میکنم و مثل همیشه حالم خوب میشه و قراره در آینده هم خوب باشه
همه شما ممکنه لحظاتی توی زندگیتون داشته باشید که سخت و خیلی دردناک باشه ولی لطفا به خوبی مواظب خودتون باشید !
هر چند وقت یک بار دوباره شروع به فکر کردن میکنم
فکر میکنم نوشته ها و کلمات من روش من برای توضیح دادن عشقم به شما توی بازه های زمانی مختلفه.
🐨 : سلام بچه ها
از آخرین باری که براتون نوشتم خیلی گذشته
حالتون خوبه ؟
من فقط زمانم رو میگذروندم و کار زیادی نمیکردم
فقط دارم تلاش میکنم که توی زمان حال زندگی کنم
اخیرا در تلاشم تا بفهمم که چه آدمی هستم
حتی وقتی حرف های زیادی برای گفتن دارم خیلی سریع همشون و یادم میره
۱۰ سال از وقتی که ما پا به این عرصه گذاشتیم میگذره و به زودی سالگرد ده سالگیمونه، شما حالتون چطوره ؟
همه چی قراره خوب بشه بچه ها
اغلب اوقات کنجکاو میشم که شما چیکار میکنید، افکارتون، غم هاتون، امید و ناامیدی هاتون و چیزی که در حال حاضر به اون اعتقاد دارید و دوست دارید به اون ایمان داشته باشید. دنبال چه چیزی هستید.
آیا فصل ها رو به خوبی حس میکنید.
همینطور که قبلا هم چند بار بهتون گفتم با گذر زمان صحبت کردن هم سخت تر میشه. زیاد مطمئن نیستم، فقط باور دارم که با بالغ شدنم دارم سکوت کردن رو یاد میگیرم
خیلی اتفاقات خوشحال کننده افتاد و بعدش دوباره غم و بعدش شادی و باز هم غم. من ویدیو هایی از حرفهایی که قدیم زدم دیدم و از خودم خجالت کشیدم
چیزهای کسل کننده ای که به ندرت به خاطر میارم خیلی شرم آور، تو خالی و ناامید کننده و عجیب غریب بودند و قبلا اعتماد به نفس داشتم و الان ذره ای ندارم
فکر میکنم فقط میخواستم که اینطوری باشم
راستش کنجکاوم و میترسم که بعد از رفتن و برگشتنم قراره چطور بشه
زمان سریع میگذره و همه چیز عوض میشه. منم عوض میشم
دیگه نمیخوام که اینهمه عشق بی قید شرط شما رو با بیمسئولیتی قبول کنم و هرچند میخوام به گریه کردن بچسبم ولی این کار و نمیکنم
به جای سرگردانی و جست و جو برای پیدا کردن عشق، میخوام باور کنم که اگه با محبت همراه بشم و با تلاش و کوشش رشد کنم، طبیعتاً عشق راهش و به سوی من پیدا میکنه
به زودی دهمین سالگرد دبیو ماست
اگرچه این حقیقت وجود داره که با انباشته شدن غبار زمان و قلب چیز هایی وجود دارن که به تدریج سخت تر و ناراحت کننده تر میشن، اما اگه از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنید، این فقط وزن ذهن و قلب ما نیست ؟
این یعنی قطعاتی که ما با هم به اشتراک گذاشتیم در این حد بزرگ بودند ( منظورش اینه که خاطرات زیادی با هم داشتیم )
هر روز وقتی یادم میاد چه نقشی توی این راه داشتم به روش های ساده ای ازتون تشکر میکنم و مثل همیشه حالم خوب میشه و قراره در آینده هم خوب باشه
همه شما ممکنه لحظاتی توی زندگیتون داشته باشید که سخت و خیلی دردناک باشه ولی لطفا به خوبی مواظب خودتون باشید !
هر چند وقت یک بار دوباره شروع به فکر کردن میکنم
فکر میکنم نوشته ها و کلمات من روش من برای توضیح دادن عشقم به شما توی بازه های زمانی مختلفه.
۴.۱k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.